در یاد نامه های  کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ امده است که بعداز حلق آویز کردنشان کوهی از دم پائی ها رنگارنگ باقی مانده بود و۰۰۰۰۰۰

 

آن رنگها و نخها، دم پائی ها

 

دم پائیها را میبینید، آیا؟

 هزاران هزار زیر سایههای آویزان 

دم پائیهای سرگردان،

در حسرت پاهاشان

آن رنگها و نخها، دم پائی ها

 

کفتاران اما، رنگ نمیپذیرند

سیاهاشان باید کرد

" کامیونها را شبانه  پرکنید،۰۰۰۰ بسم الله"

 

دم پائیها را میبینید، آیا؟

در پیچآ پیچ راه، در جستجوی برهنه پاها

 به خیابانها میریزند

 جفتهای جدا شده در انتظاردیدار

آن رنگها و نخها، دم پائی ها

 

" گودالها را شبانه  پر کنید،۰۰۰۰ بسم الله"

دم پائیها را میبینید، آیا؟

 

آ یِ ی ی۰۰۰ گور کن با رنگها چه میکنی؟

آنان  را با خاک نیآمیز،

یا،

 یادها و نقشها شان  در دستانت پینه خواهند زد

 

آن رنگها و نخها، دم پائی ها

به دنبال پا هائی دیگر، باز۰۰۰

 

دم پائیها را میبینید، آیا؟

می شنوید، آیا؟

آوای تلق تلق کردن هاشان،

این بار نه در صفهای اعدام

بل در پشت خانههایتان به انتظارتان ایستاده اند

 

دم پائیها را میبینید، حالا؟

 آن رنگها و نخها، دم پائی ها

 

فیروز بهرام

شهریور ۹۰